مدیریت بر خود

40-2

کسی که نمی‌تواند خودش را مدیریت کند، آیا می‌تواند بر دیگران مدیریت کند. این سئوالی بود که سبب ایجاد مفهوم خود مدیریتی شد.

 

خود مدیریتی موضوعی است که اخیرا در ادبیات مدیریت مدنظر علمای این رشته قرار گرفته است. نقطه قوت این سبک مدیریتی، خود انسان است که می‌خواهد مدیریت کردن را از خودش شروع و در جامعه به اوج برساند. یقینا راز موفقیت انسانها در پیچیدگی‌های هزاره سوم "خود مدیریتی" خواهد بود. حفظ ارزشها و آزادی‌های فردی و تحصیل استقلال فردی مهمترین نتیجه است که انسان‌ها از فعالیتهای خود انتظار دارند. خود مدیریتی مقوله‌ای است که در ایجاد قدرت افراد برای مدیریت بر رفتار و عملکردشان در حیطه فردی و سازمانی و در جهت ارتقای بهره‌وری نقش مهمی را ایفا می‌کند. در این مقاله تلاش شده، خود مدیریتی از جنبه‌های مختلف از جمله: تعریف و مفهوم خود مدیریتی، اصول و فرآیند، اهمیت مدیریت بر خود، فواید و نتایج آن مورد بررسی قرار گیرد.مدیران، همواره در جستجوی راهی هستند تا در مدیریت بر دیگران، به موفقیت دست پیدا کنند. اما باید قبل از فرا‌گرفتن مدیریت بر دیگران، خویشتن و نیروهای نهفته در درون خود را، تحت تسلط و مراقبت قرار دهند و به درستی بر خویشتن، مدیریت کنند. مدیران، ابتدا باید از درون خود آغاز کنند و بر ظرفیتها و محدودیتهای خود، تسلط یابند، آنها باید تمایلات و خواسته‌های درونی خویش را بشناسند، تا در ادامه نسبت به محیط پیرامون امور تحت نظر خود، دیدگاهی اندیشمندانه پیدا کنند.اکثر مدیران با مفاهیم مدیریت و چگونگی کاربرد و نحوه استفاده از آن آشنایی دارند. طیف گسترده تفکر مدیریت بسیار وسیع است. پیشرفتهای علمی تکنولوژیک قرن بیستم و ابتدای قرن بیست و یکم شامل مدیریت نیز می‌شود و شاید بتوان گفت که آهنگ پیشرفت تکنیک‌های مدیریت نسبت به سایر علوم سریع‌تر بوده است. میدانیم که یکی از شاخصه‌های معرف مدیریت بهره‌وری، استفاده صحیح و مطلوب از منابع در اختیار است. این منابع شامل نیروهای انسانی، مواد، ماشین‌آلات، پول، روش، تکنولوژی، اطلاعات و... می‌گردد.ولی آنچه که درمیان این عوامل به عنوان حلقه مفقوده قلمداد می‌گردد، مدیریت بر خود است که غالبا به فراموشی سپرده می‌شود. ما اغلب این بزرگترین و مهمترین سرمایه زندگیمان را، که همانا خودمان هستیم، بدست فراموشی سپرده و از آن غفلت کرده‌ایم
مفهوم خود مدیریتی
خود مدیریتی به دنبال تغییر نگرش و شخصیت نیست، بلکه می‌خواهد رفتار را تحت کنترل در بیاورد و اگر لازم باشد تغییراتی رادر آن ایجاد کند، به عبارت دیگر خود مدیریتی از معرفت‌پذیری اجتماعی نشات می‌گیرد
اصول خود مدیریتی
1-
خودشناسی: مدیریت بر خود، مستلزم این است که دقیقا نسبت به رفتارهای مورد علاقه‌تان آگاه باشید. اگر می‌‌خواهید از زندگی و فعالیت خود،‌ بهترین بهره‌ها را ببرید، باید رفتارهای خود را بشناسید و بدانید که معمولا ترجیح می‌‌دهید، دارای چه رفتاری باشید. بدین‌ترتیب، می‌توانید اطمینان داشته باشید که دارای همان اعمال و رفتاری خواهید بود که مورد علاقه شماست. شناخت شیوه‌ها و رفتارهای مورد علاقه در زندگی روزمره، مهمترین کلید خودشناسی است و بر این اساس، می‌توانید فرصتها را ارزیابی کنید و مناسبترین راه و شیوه را برگزینید
2 -
خودسودمندی: در میان همه جنبه‌های خودشناسی و خود تنظیمی، خود سودمندی یا کارایی فردی احتمالا موثرترین عامل در زندگی روزمره است. خودسودمندی عبارت است از قضاوت فرد در مورد توانایی خود برای سازماندهی و اجرای فعالیتهایی که برای دستیابی به سطح خاصی از عملکرد مورد نیاز می‌باشد. به عبارت دیگر، قضاوت کلی فرد از تواناییهایش برای انجام کار است. خود سودمندی نشان دهنده انتظارات آتی ا ز تواناییها در دستیابی به سطح مشخصی از عملکرد می‌باشد. اعتقادات خودسودمندی به انگیزش حاصل از هدف‌گذاری افراد، میزان تلاش آنان، مداومت آنان در مواجهه با مشکلات واستقامت‌شان در برابر شکستها، کمک می‌کند. خودسودمندی سطح بالا، نظیر رغبت به شروع و مداومت در انجام وظایف، انتخاب کار و موقعیت، تمرکز بر راهبرد‌های مشکل‌گشا، کاهش ترس و اضطراب و تجارب احساسی مثبت، بر پیامدهای کسب موفقیت،‌تاثیر می‌گذارند
3 -
خود کنترلی: حاصل تفکر و تعمق فرد می‌باشد که براساس عقاید و ارزشهای خود می‌تواند رفتار خود را از درون کنترل کند. در حقیقت، عامل خود کنترلی وجدان، اعتقادات و شناخت درست فرد می‌باشد که او را موظف می‌کند که بدون توجه به یک نیروی خارجی، از درون رفتار خود را در راستای عوامل فوق تنظیم کند. در این حالت، مدیر بر تمام رفتارها و حرکات خود تسلط دارد و می‌داند در چه زمانی چه رفتاری را از خود بروز دهد و یا در صورت لزوم نسبت به یک چیز بی‌عمل باقی بماند. در حقیقت، واکنش نسبت به محرکها، فرآیندهای شناختی و پیامدهای پاسخهای مختلف در اختیار اوست. این موضوع کاربرد‌های زیادی در مدیریت آموزشی دارد ومی‌تواند یکی از عوامل مهم برقراری روابط انسانی به حساب آید
اهمیت و ضرورت مدیریت بر خود
شخصیتهای برجسته تاریخی همیشه بر خویشتن مدیریت می‌کردند. در واقع این امر بود که از آنان افرادی برجسته و موفق ساخت. امروزه، ضروری است که اکثریت ما، حتی تعدادی از ما، که استعداد و تواناییهایی معمولی دارند، مدیریت بر خویشتن را بیاموزند. مدیریت بر خود، ممکن است، کاملا واضح به نظر آید. اما به اموری نو، بی‌سابقه و به ویژه به افراد علمی نیاز دارد. برای موثر بودن مدیریت بر خویشتن، ضرورت دارد که هر فرد علمی همانند یک مدیر اجرایی بیندیشد و رفتار کند. افزون بر آن، تبدیل شدن از فردی یدی که فقط به آنچه به او گفته می‌شود عمل می‌کند، به یک فرد علمی که خودش را مدیریت می‌کند حائز اهمیت است. در گذشته هر نوع جامعه‌ای حتی فردگراترین آن اگر نیمه هوشیار بود، ‌ناگزیر به تأمل بر دو امر می‌شد. این که سازمانها بیش از کارمندانشان عمر می‌کنند، و این که بیشتر افراد کنار گذشته می‌شوند. اما امروزه برعکس آن صادق است. یعنی کارکنان علمی بیش از سازمانها عمر می‌کنند و توانایی تحرک دارند. بنابراین نیاز و ضرورت مدیریت بر خویشتن، انقلابی در امور و ارتباطات انسانی پدید می‌آورد
پژوهشهای انجام شده در زمینه مدیریت با توجه بسیار به ادارة‌جوامع، سازمانها، گروهها و افراد صورت گرفته است و با کمال تعجب هیچ یک از آنها توجهی به اداره موثر "خود" نکرده‌اند. در حالی که خود مدیریتی پیش نیاز اساسی مدیریت اثربخش است. با عنایت به اهمیت خود مدیریتی در مدیریتی موثر، افراد، سازمانها و جوامع، نخست مفاهیم زیر مورد بررسی قرار می‌گیرد
1-
ادراک از خود: "خود" شالودة وجود خودآگاه آدمی است. آگاهی از "خود" را ادراک از خود می‌نامند. "ادراک از خود" را به عنوان مفهومی که آدمی از خودش به عنوان وجود فیزیکی، اجتماعی، روحی یا اخلاقی دارد تعریف میکند به عبارت دیگر، اگر فردی ادراک از خود دارد خودش را به عنوان یک انسان متمایز از دیگران می‌شناسد. ادراک از خود بدون وجود ظرفیت اندیشیدن غیرممکن است
2-
احترام به خود: اگر انسانی توانش از حد متوسط بالا رفته باشد، به توانایی‌های بالفعل و بالقوه خودش شناخت پیدا کرده است. این آگاهی او از توانایی‌هایش ممکن است موجب عزت نفس او شود که این بعد مثبت احترام به خود به شمار می‌آید، اما بعد دیگر مغروریت است. این بعد، بعد منفی احترام به خود است که در رفتار شخص نمود پیدا می‌کند
3-
احترام به خود ناشی از سازمان: یعنی هر چه مدیر سازمان به منابع انسانی‌اش بیشتر احترام بگذارد، این باعث می‌شود، احترام افراد آن سازمان به خودشان بیشتر شود
یکی از مسائلی که امیرالمؤمنین علی(ع) بدان توجه خاصی داشته‌اند و در نهج ‌البلاغه هم آمده است ، مسئله"خود" است، که دارای وجودی است با استعدادها و توانایی‌های مختلف. اگر انسان بخواهد در مسیر رشد و تعالی حرکت کند راهی نیست جزء اینکه در ابتدا خود را بشناسد. در مدیریت رسیدن به خود کنترلی هدف است. به این معنا که انسان به آن درجه از تزکیه رسیده باشد که بدون نظارت مافوق، خود به نظارت و کنترل خویش بپردازد
فرآیند مدیریت بر خود
1-
تعیین هدف: اهداف خود را بطور واضح تعیین کنید. یعنی اهداف خاص داشته باشید. مثلا من هر روز یک ساعت مطالعه خواهم کرد
2-
تعیین اولویت: زمینه‌های کلی اولویتها را بشناسید تا بتوانید از بین آنها دست به انتخاب بزنید
3-
منظم بودن: منظم باشید تا بتوانید هر چیز را به سرعت و به موقع درک کنید
4-
سازماندهی: برای پیشرفت موفقیت‌آمیز باید بتوانید کارتان را به طور موثر و عالی سازماندهی کنید
5-
بهترین دیدگاه: بهترین دیدگاه این است که خود و دیگران را در موقعیتی خوب ارزیابی کنیم که سبب می‌شود در روابط مثبت و سازنده بین افراد، احترام متقابل و نزدیکی بوجود بیاید
6-
احساس رضایت: هدف نهایی از تلاش و زحمت برای اداره امور خود، دستیابی به احساس رضایت وخواسته‌های خویشتن است
7-
مسئولیت‌پذیری: افراد بسیار کمی همچون هنرمندان و دانشمندان،‌خودشان کار می‌کنند و خودشان به نتیجه می‌رسند. برای اینکه بر خود مدیریت کنید نیاز دارید مسئولیت ارتباطات خود را برعهده بگیرید
8-
توانایی تمرکز: تمرکز یک پدیده اعجاب‌انگیز است. هر اندازه کوشش خود را متمرکز کنیم، نتیجه بیشتری به دست خواهیم آورد
9-
زمان: زمان، یک منبع دارای ویژگیهای منحصر به فرد است. برای اینکه بیشترین بهره را از وقت خود ببرید قدری از وقت خودرا صرف برنامه‌ریزی کنید و مشخص کنید که چه زمانی می‌خواهید فعالیت خود را انجام دهید
10-
ثبت وقایع: میزان موفقیت و شکست خود را در ارتباط با فعالیتها ثبت کنید
11-
ایجاد تعهد: یک تعهد عمومی به وجود آورید یعنی افراد دیگر را راجع به اهداف وموفقیتهای خود مطلع سازید
12-
بیان موفقیتها: موفقیتهای خود را به صورت یک نمودار به دوستان خود نشان دهید
فواید مدیریت برخود
باید به اندازه کافی، برای شناخت خود وقت صرف کنید. اگر نسبت به امور خود تسلط نداشته باشید، به زودی در می‌یابید که در آنچه مورد علاقه شما بود و انتظار داشتید به موفقیت نمی‌رسید. مدیریت بر خود، بدین معنی نیست که اجازه دهید کارها بر شما تسلط داشته باشند بلکه شما باید بر کارها حکومت کنید. شما تنها کسی هستید که می‌توانید مشخص کنید که باید چگونه بیندیشید و چگونه رفتار کنید. مدیریت بر خود، روش سودمندی است که می‌توانید به بهترین نحو در تمام جنبه‌های زندگیتان از آن استفاده کنید
مدیرانی که می‌توانند بر خود تسلط داشته و رفتار خود را کنترل کنند، در مدیریت خود نسبت به مدیرانی که زود به هیجان می‌آیند و در یک شرایط خاص نمی‌توانند عواطف و احساسات خود را کنترل کنند موفق‌تر هستند

 منبع:مرکز اطلاعات فنی ایران

همکاران تجاری

  • 1.jpg
  • 2.jpg
  • 6.jpg
  • 7.jpg
  • 8.jpg
  • 9.jpg

محصولات

  • product 9.jpg
  • product 15.jpg
  • product 12.jpg
  • product 17.jpg
  • product 18.jpg
  • product 3.jpg
  • product 10.jpg
  • product 11.jpg
  • product 1.jpg
  • product 6.jpg
  • product 7.jpg
  • product 14.JPG
  • product 5.jpg
  • product 2.jpg
  • product 4.jpg
  • product 8.jpg
  • product 16.jpg