آماده‏ نبودن، دلیل اصلی بی‏انگیزگی

40-13

اگر شخصی نمی‏تواند برای انجام کاری در خود انگیزه ایجاد کند، آیا دلیلش این است که آمادگی لازم برای انجام آن را ندارد؟ ربکا ماسی، کارشناس سلامت اجتماعی به این سوال پاسخ مثبت می‏دهد. این اتهامی است که بارها به شکست یا عدم انگیزه و مخصوصا عدم موفقیت و جاه‌طلب بودن وارد می‌شود. به نظر می‏رسد قدرت محض خواستن یک چیز، همه چیزی است که لازم داریم. افرادی که موفق هستند، می‌خواستند که موفق باشند و افرادی که شکست می‌خورند، باید خواسته خود را بیشتر می‏کردند تا موفقیت نصیبشان می‌شد. این افراد اگر کمی تمایل خود را بیشتر می‏کردند، چیزی را که ادعای خواستنش را می‌کردند داشتند و حالا که آن را ندارند پس حتما واقعا خواستارش نبوده‏اند. این موضوع به نظر بسیار ساده و بدیهی می‏آید.

 

گویی برای «خواستن» معیار مشخصی وجود دارد که ضروری و در عین حال برای انجام کارها کافی است یا انگار هرگز فردی را ندیده‏ایم که در کاری واقعا موفق است، اما هیچ‌گونه ارتباط احساسی با موفقیت خود برقرار نمی‏کند یا اهمیتی به آن نمی‏دهد. ولی در اصل چه چیزی موجب تفاوت می‌شود؟ خیلی‏ افراد خواسته‏ها، امیدها، آرزوها و رویاهای فراوان دارند. بدون شک برخی از این افراد تنبل محض هستند؛ برخی دیگر ادعای خواستن چیزی را می‌کنند ولی در واقعیت خواسته دیگری دارند؛ بعضی دیگر هر چه پیش رویشان قرار می‏گیرد را در هوا چنگ می‌زنند. اما در میانه اینها، افراد زیادی وجود دارند که تنبل نیستند و دقیقا می‌دانند که چه می‌خواهند. این افراد توانایی و تمایل کافی برای انجام کاری را دارند و بسیاری از آنها سنگینی خواسته‏هایشان را به قدری حس می‌کنند که شب‌ها بیدار می‌مانند یا خیلی کم به چیز دیگری فکر می‌کنند. با این حال، تعداد زیادی از افراد در این دسته نیز در به تحقق رساندن آرزوهایشان دچار مشکل می‌شوند، با اینکه در گذشته موفقیت‌هایی را کسب کرده بودند. اما چرا؟

 

اگر کاری وجود دارد که واقعا می‌خواهید انجام دهید، ولی انگیزه‏ای برای آن ندارید، به این معنی نیست که آن را به قدر کافی نمی‌خواهید، بلکه به این معنی است که آمادگی لازم را ندارید. دلایلی که ممکن است باعث بروز این مساله شود عبارت است از:

از لحاظ فیزیکی آمادگی ندارید. این موضوع اغلب در طول زمان اتفاق می‌‌افتد: شما وقت لازم را نداشته‏ یا ندارید تا به چیزی که می‌خواهید اختصاص دهید. همچنین امکان دارد منابع فیزیکی مورد نیاز را در اختیار نداشته باشید؛ چه منابع بیرونی (تجهیزات، فضا و ...) و چه منابع درونی (شرایط بدنی یا سلامت جسمی).

از لحاظ مالی آمادگی ندارید. بسته به چیزی که در ذهن دارید، ممکن است این مورد یا اصلا مشکل مهمی به حساب نیاید یا برعکس سد بزرگی محسوب شود.

از لحاظ فکری آمادگی ندارید. دانش و مهارت مورد نیاز برای کاری که می‌خواهید انجام دهید؛ ندارید.

 

از لحاظ احساسی آمادگی ندارید. این متعارف‌ترین مانع محسوب می‌شود. از عواقب و چیزهای بدی که ممکن است رخ دهد می‌ترسید. یا از موفقیت و انتظارات و اثرات بلندمدت آن وحشت دارید. یا هنوز با تغییر اولویت‌ها و خودشناسی که با دنبال کردن چیزی که می‌خواهید، به وجود می‏آیند کنار نیامده‏اید. یا تصمیم شما بر دیگران نیز اثر می‌گذارد و آمادگی شناسایی عواقبش را ندارید. نداشتن آمادگی از لحاظ فکری، فیزیکی و مالی می‌تواند به آماده نبودن احساسی نیز بیفزاید. برای بسیاری افراد، مانع احساسی بزرگ‌ترین مانع است.دلایل عدم آمادگی شما برای انجام کار، صرفا با خواستن آن قابل حل نیست. موقعیت‏های بسیاری وجود دارد که می‏تواند بر میزان آمادگی شما برای پیشبرد امور اثر بگذارد و برخی از این موقعیت‏ها خارج از کنترل شما است. ولی همه آنها چیزهایی هستند که می‏توانید شناسایی کنید. اگر آماده نیستید، تنها یک نفر وجود دارد که از آمادگی شما اطمینان حاصل خواهد کرد و آن خود شمایید. هیچ‌کس مسوول آماده کردن شما نیست.

 

 

برای اینکه مبادا بی‏اعتنا به نظر برسم، خودم را مثال می‌زنم. من همیشه دوست داشتم بنویسم و تا جایی که به یاد دارم، می‌خواستم یک نویسنده حرفه‏ای بشوم. ولی موانع احساسی وحشتناک، ترس و تردید نسبت به خودم، مرا در سنین نوجوانی سرخورده کرد تا جایی که حتی از فکر کردن به آن هم طفره می‌رفتم؛ تا اینکه به 30 سالگی نزدیک شدم. سال‌های اول 30سالگی‌ام به غلبه بر این موانع و تصمیم‏گیری برای دنبال کردن آن، گذشت.شغل طاقت‏فرسایی داشتم که هیچ انرژی و وقتی برای نوشتن باقی نمی‌گذاشت. در شهری زندگی می‌کردم که هزینه‏های سنگینی داشت و نمی‌توانستم ساعات کاریم را کم کنم، چرا که درآمدم کاهش می‌یافت. با آمادگی برای شناسایی این مشکلات، موانع احساسی جدیدی آشکار شد: ترک شهری که بسیار دوستش داشتم، دست کشیدن از شغلی که زمان و پول زیادی را روی آن سرمایه‏گذاری کرده بودم و داشتن پتانسیل برای به دست آوردن چیزهای بزرگ‌تر.

 

دست آخر، پس از نوشتن‌های بسیار، خودشناسی و سبک‏‏ و سنگین کردن، برایم روشن شد که هیچ‌کدام از این موانع به اندازه‏ای که بقیه عمرم را جدا از کاغذ و قلم بگذرانم، مرا نمی‌ترساند. روبه‌رویی با واقعیت برای من 31 سال طول کشید و آن موقع بود که انگیزه یافتم. می‌توانست کمتر طول بکشد، حتما می‌توانست کمتر باشد ولی حداقل بیشتر از این نشد. اگر مطمئن نیستید چه می‌خواهید، ماجرای دیگری است و چیزی نیست که به خاطر آن شرمنده باشید. اما اگر واقعا می‌دانید که چه می‌خواهید و نمی‌توانید خودتان را مجبور به انجام آن کار کنید، قدم بعدی این است که بفهمید از چه جنبه‏هایی آمادگی ندارید و همین‌طور مشکلات احساسی خود را حل کنید. ممکن است نیازی به آمادگی فیزیکی، فکری و مالی نداشته باشید. ممکن است دریابید که آماده‏سازی خودتان برای یک چیز، تنها دو یا سه مشکل جدید که فکرش را نمی‌کردید رونمایی می‌کند. تنها راه خروج، از میان این مشکلات می‌گذرد و کس دیگری این مسیر را برایتان طی نمی‌کند.
منبع:
Inc
نویسنده:
Marla Tabaka
مترجم: مینا افروزی

منبع:دنیای اقتصاد

همکاران تجاری

  • 1.jpg
  • 2.jpg
  • 6.jpg
  • 7.jpg
  • 8.jpg
  • 9.jpg

محصولات

  • product 12.jpg
  • product 6.jpg
  • product 10.jpg
  • product 11.jpg
  • product 4.jpg
  • product 7.jpg
  • product 1.jpg
  • product 16.jpg
  • product 18.jpg
  • product 9.jpg
  • product 2.jpg
  • product 3.jpg
  • product 17.jpg
  • product 5.jpg
  • product 15.jpg
  • product 14.JPG
  • product 8.jpg