پنج فرا مهارتی که برای موفقیت در 2020 به آن نیاز خواهید داشت

دنیای کاری گذشته کاملا منسوخ شده است ، و مهارتهایی که ما برای موفقیت در آینده به آنها نیاز خواهیم داشت به طور چشمگیری تغییر کرده اند. ما باید همیشه عملکردمان را ارزیابی کرده و از وظایف خود آگاه باشیم ، خواه در حوزه بازاریابی  کار کنیم ، مالی، آی تی و یا هر شغل دیگری. البته تخصص و تجربه کاربردی نیز به سرعت در حال تغییر است . هر گواهینامه ای که بر مبنای پذیرفته شدن در آزمون دوره ای اخذ میشود ، ملزم به تمدید در عرض یک یا دو سال است . 

یادگیری مداوم عنوان مسابقه ای برای کارآفرینان ، مدیران و کارمندان کسب و کارهای فعلی است ، اما حتی بیشتر از موضوع تخصص مان ، باید بدانیم چگونه در دنیای کاری پسا استخدام موفق شویم .       

معنای"پسا استخدام" چیست ؟ استخدام قرار نیست برداشته شود ، درسته؟ پس هست! دوره تصدی در یک شغل کوتاه و کوتاه تر می شود. دو نسل قبل ، مردم تصدی شغلی را به عهده می گرفتند و آن را برای دهـه ها حفظ می کردند . اما اکنون چنین امری کاملا غیر متعارف و نا امن است.   
هر چه بیشتر در شغلی باقی بمانیم ، بیشتر عضلات کاریابی مان آتروفی می شود ، و این عضلات دقیقا عضلاتی هستند که بیشترین نیاز را به آنها داریم ! یافتن یک شغل همیشه سخت تر از کاری است که شما یکبار آن را انجام داده اید.  
در اینجا پنج فرا مهارتی که شما برای موفقیت در سال 2020 و ادامه زندگی کاریتان به آن نیاز خواهید داشت را مطرح می کنیم : 

اتخاذ چشم انداز (Perspective-Taking)

در مدرسـه به ما واقعیت ها و فرمول ها را آموزش می دهند اما محیـط کار، ما را ملزم به فهم مردم و تمایلات آنهــا می کند ، چیزی که اکثر ما در مدرسه یاد نگرفته ایم. اتخاذ چشم انداز ، فرا مهــارتی است که شما آن را زمانی یاد می گیرید که دنیا را عمدا از دید شخص دیگری که ممکن است مشتری ، خریدار، رئیس احتمالی و یا موکل  مشاوره شما باشد ببینید.
زمانیکه شما از دید مشتری تان نگاه می کنید ، عکس العمل شان را نسبت به آنچه که شما ممکن است به آنها بگویید پیش بینی می کنید. اتخاذ چشم انداز مهارتی فوق العاده گرانبها برای هر شخصی است که محصول ، سرویس و یا ایده ای برای فروش داشته و یا هر کسی که نیاز دارد در هر مقطع و مکانی خودش را بفروشد - به عبارتی دیگر ، مهارتی فوق العاده ارزشمند برای هر فردی است که می تواند آن را کسب نماید. 

تشخیص مشکل(Pain-Spotting)

ارزش شما دراین بازار پرهیاهوی استعداد ، درک یک مدیر منابع انسانی یا دشواریهای کسب و کار مشتری تان و توانایی شما برای حل آن می باشد . توانایی برای شناخت درد کسب و کار اطرافیان تان و شروع صحبت در مورد آن ، مهارت شما در معادله استخدام است خواه برای خود کار کنید یا کس دیگری.
هر کسی می تواند بگوید "من مدیرمنابع انسانی با تجربه ای هستم" اما تقریبا عده محدودی می توانند بگویند  "من نفرات تیم استارت آپ های جدید را برای رسیدنِ به موقع اولین محصولات شان به بازار انتخاب می کنم ."   
شما باید از ذره بین مشکلات کسب و کار ، نگاهی به سابقه حرفه ای خود بیاندازید تا اول متوجه شوید کدام دسته از مشکلات کسب و کار را می توانید حل کنید. سپس باید چشمها و گوشهایتان را برای شناسایی مشکلات کسب وکارهای منطقه تان باز نگه دارید تا به نفر تصمیم گیرنده برای پرسیدن این سوال برسید ، " آیا شما این شکل رایج از مشکل کسب و کار را در سازمان تان دارید؟ "    

داستان سرایی(Story-Telling)

شما می توانید به راحتی شروع به صحبت درباره مشکلات کسب و کار و راه حل های آن کنید تا به یک قدمی کارفرمای جدید یا ارباب رجوع مشاوره برسید ، یا محصولات و خدمات تان را به بازار عرضه کنید ، اما باید قادر باشید به خوبی نشان دهید که نه تنها دردیک شخص را می فهمید بلکه می توانید آن را نیز تسکین دهید ! 
شما می توانید این کار را از طریق داستان سرایی انجام دهید . یک داستان خوب به خواننده یا شنونده می گوید چه چیزی اشتباه بود (چرا شما باید در وهله اول اقدام می کردید) و سپس چه کاری برای حل مشکل انجام دادید . در نهایت ، داستان توضیح خواهد داد چرا عملی که انجام دادید صحیح بود. 
در حال حاضر، همه ما داستان سرا هستیم! شما داستان هایی را در پروفایل لینکداین ، رزومه کاری ، نامه های مشکلات کسب و کار و ابزارهای بازاریابی تان که شامل وبسایت تان نیز می شود می گویید.
شما داستان هایی را در تلاشهای استخدامی و شبکه ارتباطی تان می گویید . داستان شما ، برند شماست ! 

انجام مصاحبه(Interviewing)

همگی ما لازم است در مصاحبه افراد پی به نکته های بهتری برده و واقعا به پاسخ هایشان گوش دهیم . من در مورد پیروی ازیک مصاحبه شغلی دست و پا شکسته صحبت نمی کنم - عملی نادرست که هرگز نباید در هزاره فعلی باقی بماند. من در مورد پرسیدن یک سوال ، گوش دادن به جواب و سپس پرسیدن سوال مرتبط بعدی صحبت می کنم ، روشی که فروشنده ها و مشاوران حرفه ای انجام می دهند . در اینجا به طرح مثالی از آن می پردازیم :       

شما (در حال صحبت با یک مشتری احتمالی یا مدیر منابع انسانی) : پس بنابراین شما سرنخ های فروش را در نمایشگاه های تجاری بدست می آورید اما بعد متوقف می شوند؟
مدیر: بله ، یک پروسه دفتری نیمه اتوماتیک وجود دارد که سرنخ های فروشی که به فروشنده های مناطق مختلف تزریق می شود را بدست آورده و ردیابی می کند ، بسته به این که سرنخ فروش کجا قرار دارد ، اما هیجان تا به آن نقطه برسد از بین رفته است.  
شما : به عبارتی دیگر، خریدار احتمالی زمانیکه در غرفه نمایشگاه تجاری بود تهییج شد.
مدیر: بله درسته ، اما سپس سه هفته بعد ، شخصی کاملا متفاوت برای آنها یک بروشور می فرستد ، اما پاسخ به آن اساسا هیچ است . 
شما : پس مسئله این است ، چگونه شما آن هیجان را به قدم بعدی انتقال می دهید زمانی که همه از نمایشگاه برگشته و دوباره به انجام کارهای روتین شان می پردازند؟ 
مدیر : کاملا درسته . ما باید هیجان را در طول این فاصله زمانی و مکانی انتقال دهیم و به مشتری بالقوه خود یادآوری کنیم چه چیزی آنها را در غرفه نمایشگاه مهیج نمود.
شما : و افراد خاص با کارها و محصولات متفاوت مهیج می شوند.
مدیر : بله همینطوره. ما باید به آنها یادآوری کنیم از چه چیزی به طور خاصی هیجان زده شدند ، و این بدین معناست که ما نیاز داریم این اطلاعات را از آنها بگیریم . اجازه دهید در موردش صحبت کنیم. این فوق العاده است ! 

اتصال نقطه ها(Connecting the Dots)

آخرین فرا مهارتی که باید در خود پرورش دهید ، اتصال نقطه هاست . ما باید جایگاه رفیعی درشغل ، زندگی و محیط کسب وکارمان کسب کنیم ، زیرا ما غالبا خیلی کوچکتر از یک قالب عمل می کنیم . فکر می کنیم " فقط به من اجازه دهید این پنج to-do آیتم را کسب کنم تا از امروز، روزی موفق سازم ! " ما اطلاعات بیرونی را در فکر و ذهن و برنامه ریزی مان ترکیب نمی کنیم ، اطلاعاتی که به طور رایگان در اطراف مان موجود است .
ما باید تصویر بزرگتری از آنچه انجام می دهیم ببینیم، بزرگتر از میزمان ، فهرست کارهایی که باید انجام دهیم ، شغلمان و شرکت خودمان. باید الگوهایی را که از هرج و مرج ایجاد می شوند ببینیم ، و خوشبختانه این الگوها همه جا هستند! یک مشاور می تواند نقاط رو از این طریق به هم وصل کند:

من مشکلی رو که بسیاری از شرکتها با آن مواجهه هستند حل می کنم ، جائیکه آنها هیچ ایده ای درباره اینکه هزینه های نگهداری موجودی کالای شان چه هست و یا از آنچه هزینه های سرمایه در گردش شان برای سود بلند مدت انجام می دهد ندارند. من به آن مشکلات نگاه می کنم ، روی بسط مشاوره شرکت های با دارایی های بزرگ و شرکت های در حال رشدی که وارد مسائل سرمایه در گردش می شوند تمرکز می کنم.      
قرار است به روسای امور مالی شان برسم و به سادگی از آنها سوال کنم آیا نگاهی به بهای تمام شده موجودکالایشان به عنوان یک نقطه شروع کرده اند، دسترسی به یک شبکه ارتباطی ساده و لینک به پستهای وبلاگم . من وثیقه بازاریابی یا وبسایت فانتزی نیاز ندارم ، زیرا کارم بومی و تخصصی است .   
من برای بدست آوردن یک اسلات گفتگو در یک گروه شبکه ای مدیران مالی بومی کار می کنم و آن اسلات ممکن است تقویم مشاوره ام را برای ماهها پر کند . قرار است روی مشکل خاصی تمرکز کنم و اجازه دهم بقیه مشاوران مالی هم کار خودشان را انجام دهند."

همه ما ، بازاریابان ، مشاوران مستقل و جویندگان کار، باید به بازارهایمان از یک جایگاه بالاتر نگاه کنیم و ببینیم کجا می توانیم برای ایجاد بزرگترین تفاوت وارد شویم . همه ما چنین مسئله ای را داریم ، که دیگر " چه کسی می تواند از فردی مثل من یا سرویسی نظیر من استفاده کند ؟ " کاربردی نداشته و بهتر است بگوئیم " مشکل کجاست که من بتونم به بهترین نحو حلش کنم ، و اینکه چگونه می توانم خودم را برای صحبت با کسانی که می توانم بیشترین کمک را به آنها داشته باشم، آگاه و اورینت کنم .
نویسنده : لیز راین ، رئیس و موسس محل کار انسانی
ترجمه : زهرا رئیسی دانش آموخته باشگاه مدیران موفق، محقق و پژوهشگر علوم مدیریتی
منبع : Forbes.com 

 منبع:مدیر بیز